۲۰ خرداد ۱۳۸۹

نمونه ای از " ابتکارات !! " ذهن های به شدت بیمار


! بلائی که بر سر یک مجسمه هنری در اوایل انقلاب اسلامی افتاد
یکی از جالبترین قسمت های موزه هنرهای معاصر، مجسمه ای است که در اوایل انقلاب در کنار درب ورودی موزه نصب شده بود
داستان مجسمه زن و مرد کشاورز اثر داریوش صنیع زاده را تمام ایرانیان باید بشنوند و به خاطر سپرده و برای آیندگان تعریف نمایند باشد تا (هویت مدعیان علم و دانائی!!!!! بیشترمعرفی شود)؟
این مجسمه در دوران پهلوی در جلوی وزارت کشاورزی در خیابان بلوار کشاورز قرار داشت ولی بعد از انقلاب اسلامی مورد غضب تندروهای مذهبی قرار گرفت و دلیل آن هم سه چیز بود یکی سر بدون روسری زن دومی ساق پای برهنه زن که دامن به پا داشت و سوم نماد کمونیسم بودن آن!!؟
ابتدا آن آدم عقل کلی که تصور کرد این مجسمه باعث فساد میشود , دستور داد تا مدتی روی آن را با برزنت پوشاندند و کسانی که مجسمه را در آن محل به یاد نداشتند ، مدت ها سر در گم بودند که زیر برزنت جلوی وزارت کشاورزی چیست ؟
مدتی بعد برزنت را برداشتند و با برزنت روی سر زن کشاورز را که برهنه (!) بود و مشغول آبیاری گیاهی نمادین , محجبه کردند، یعنی لچکی روی سرش انداختند و پای زن را هم که لخت بود، شلوار بد ریختی از جنس همان برزنت پوشاندند!!؟
اما این کارها چنان با بد سلیقگی انجام شد که رهگذران بیننده تصور می کردند سر و پای زن کشاورز را گل مالی کرده اند !؟
به این ترتیب مجسمه بکلی از ریخت افتاد و مورد تمسخر مردم قرار گرفت و تا مدتها سوژه مردم و مطبوعات بود- مبتکران لابد تصور نمی کردند چنین کاری با یک مجسمه فلزی تااین حد باعث مضحکه آنها خواهد شد
ناچار تصمیم گرفتند تا آن را از جلو وزارت کشاورزی برداشته و به جلو موزه هنرهای معاصر منتقل کنند، این کار انجام شد ولی گویا باز هم یک مبتکر(!) و نخبه ای(!) بر فساد آمیز بودن این مجسمه شک برد و دستور دادند اینبار آن را چنان جایی قرار دادند که اثری از آن باقی نماند... پس مجسمه را از جلوی موزه هنرهای معاصر هم برداشته و به انتهای باغ موزه معاصر منتقل کرده اند تا چشم انس و جن بر آن نیافتد تا به بهترین شکل ممکن امر به منکر و نهی از معروف کرده باشند آنهم با یک مجسمه!!!!؟
خوب به این مجسمه نگاه کنید
به نظر شما جز ذهنهاي بيمار‘ چه کسی ممکن است با دیدن این مجسمه تحریک شود؟

هیچ نظری موجود نیست: