۲۸ فروردین ۱۳۹۰

فهمیدن به مراتب بهتر از " باور کردن " است




اصولا براي يك آدم مذهبي كه در محيطي مذهبي رشد كرده و از ابتدا تحت تاثير القائات و تربيت مذهبي بوده بسيار سخت است كه از باورها و اعتقادات خود دست بشويد ولواينكه این اعتقادات بر خلاف اصول ابتدايي انساني و عقلي باشد


معمولا اينگونه افراد سعي در توجيه و تفسير متفاوت از باورهاي ديني خود دارند به گونه اي كه نه سيخ بسوزد و نه كباب...!؟


نمونه اين دو آتيشه هاي متعصب را كم در دور و بر خودمان نداريم - اما الگوي فكري اين افراد فقط ظاهر است و بقول حافظ چون به خلوت مي روند آن كار ديگر مي كنند!؟


اينگونه افراد وقتي از دين خود دفاع مي كنند در حقيقت از نقابي كه پشت آن پنهان شده اند دفاع مي كنند و با دفاع از منطق دين خود در حقيقت سعي در اثبات خود دارند در واقع حقيقت جويي در بين اين آدمها؛ بيشتر ژستي است كه براي ارضاي خود مي گيرند


چنين آدمهايي معمولا وقتي در موضع ضعف قرار مي گيرند (نه تنها) از هيچ تحريف و توهين و حرمت شكني رو گردان نيستند بلكه انگيزه كافي نيز براي چنين كارهايي دارند و به جاي پاسخگويي محترمانه و بر پايه اصول علمي و منطقي مباحثه ، با بكاربردن عباراتي مانند مرتد و بي ايمان و كافر، سعي در حذف فيزيكي طرف از موضوع بحث دارند ... ولي اي كاش چنين آدمهايي جسارت دانستن بيشتر را داشتند و به جاي انكه حق را بيرحمانه در پاي دلبستگي ها و تعلقات خود قرباني كنند ، خود را به حقيقت و راستي و منطق انساني تسليم مي كردند


هیچ نظری موجود نیست: